اما آیا عدم رشد جمعیت و بیمیلی مردم به زاد و ولد، تنها دلیل اقتصادی یا بهداشتی دارد؟ آیا توقف رشد جمعیت و پیرشدن آن، تنها مشکل کشور ماست یا کشورهای دیگر هم دچار این مشکل هستند و تا اینحد که ما نگرانیم، آنها هم نگرانند؟ به نظر میرسد باید زاویه نگاهمان را در این مورد تغییر دهیم. در گفتوگویی که «فراز» با شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس، داشته، با یک زاویه نگاه جدید مواجه شدیم.
به گفته شهلا کاظمیپور، کاهش زاد و ولد در کشورما، مسئله تازهای نیست، این امر از سال ۵۰ شروع شده و در سال ۷۰ به اوج خود رسید. احتمالا برخی از ما بیلبوردهایی را به یاد داریم که روی آنها نوشته شده بود: یک شاخه گل دِماغپرور، از خرمن صدگیاه بهتر! کاظمیپور میگوید: همین تبلیغات در آن زمان موجب شد مردم بهسوی کاهش جمعیت بروند و الان هم این کاهش زاد و ولد به نهایت رسیده است. در این مورد باید به شاخصهای توسعه هم توجه کنیم. در کشوری ما شهرنشینی افزایش پیدا کرده، تعداد باسوادان زیاد شده –بیش از ۹۰ درصد جمعیت امروز ما با سواد هستند- بسیاری از زنان کشور تحصیلات دانشگاهی و یا شغل دارند. وضعیت اقتصادی و اجتماعی هم تا حدودی بهتر شده؛ به تبع این تحولات، زاد و ولد هم کاهش پیدا کرده. البته عدهای معتقدند که این کاهش و تسریع آن، نتیجه سیاستهای تنظیم خانواده است، ولی من معتقدم که افراد باسواد و تحصیلکرده، حتی اگر وسایل پیشگیری هم توزیع نشود، خودشان به روشهای مختلف پیشگیری از بارداری را انجام میدهند. به نظر من عمده دلیل کاهش زاد و ولد، بالارفتن شاخصهای توسعه و مباحث فرهنگی و وسائل ارتباط جمعی و ... در کل است.
ببینید، ممکن است یکی از مولفههای موثر در کاهش زاد و لد در کشور ما، مشکلات اقتصادی و نداشتن چشمانداز روشن باشد، ولی با یک نگاه گذرا به کشورهای دیگرِ حتی توسعهیافته در طی صد سال گذشته، میبینیم که آنها هم دچار کاهش و حتی منفیشدن زاد و ولد هستند؛ - به جزچین که البته با سیاستهای اجباری کاهش موالید، موجب کاهش زاد و ولد شده، چون این کشور با تراکم جمعیتی زیاد مواجه است- در کره جنوبی میزان باروری و زاد و ولد از ایران هم کمتر است. بسیاری از متخصصان و یا مسئولان روی معضلات اقتصادی در ایران تاکید میکنند، اما من میگویم اگر مشکل اقتصادی هست، افراد تحصیل کرده و متمکن چرا ترجیح میدهند یا فرزندی نداشته باشند یا به یک فرزند اکتفا میکنند؟ این دقیقا به دلیل تغییر نگرش در میان مردم است. چه افرادی که وضع مالی خوبی دارند و چه آنانی که مشکلات اقتصادی دارند، تمایلی به بچهدار شدن ندارند. البته که آنانیکه وضع مالی خوبی ندارند شاید بر مسائل اقتصادی تاکید کنند و بگویند اگر وضع اقتصادی بهتر داشتیم بر تعداد فرزندانمان میافزودیم. ولی جالب اینجاست که تمایل به فرزندآوری در میان افراد تحصیلکرده و متمکن بسیار کم است.
کاهش جمعیت تنها به دلیل کاهش باروری نیست، به دلیل مهاجرت و مرگ ومیر هم این اتفاق میافتد. ما در طی دو سال اخیر با مرگ و میر فراوان در اثر کرونا مواجه شدیم، اما در نظر بگیرید که مرگ ومیر در کشور ما به دلایل مختلف دیگری مانند انواع بیماریها و تصادفات و مهاجرت هم زیاد است، ما با مرگ ومیر ۴۰۰ هزار نفر در سال مواجهیم. دلایل این میزان زیاد مرگ ومیر هم باید مورد بررسی و توجه قرار بگیرد. اگر قرار است نگران باشیم باید نگران سه عامل کاهش باروری، مهاجرت و مرگ در اثر بیماری و تصادفات، در کنار هم باشیم. یعنی اگر از این طرف درگیر کاهش زاد و ولد هستیم، باید دغدغه این میزان زیادِ مرگ و میر هم باشیمٍ؛ چون میزان مرگ ومیر در کشور ما نسبت به کشورهای توسعهیافته هم زیاد است. نکته مهم دیگر مهاجرت است، عده زیادی از جوانان تحصیلکرده ما به دلیل شرایط اجتماعی در حال مهاجرت از کشور هستند. جوانانی که در سن باروری قرار دارند، طبعا اینهم بر رشد جمعیت تاثیر منفی میگذارد.
بهنظرمن خیر! ممکن است در میان گروه خاصی و در کوتاهمدت این سیاست جواب بدهد. ولی توجه داشته باید که «نگرش» افراد در جامعه تغییر کرده. این تغییر نگرش در میان مردم به معنای تاکید آنها بر «کیفیت» است و نه بر کمیت. اغلب خانوادهها، فرقی نمیکند با چه وضعیت اقتصادی، ترجیح میدهند برای فرزندشان امکانات و تغذیه مناسب و انواع کلاسهای ورزشی، موسیقی و ... فراهم کرده و شرایط را برای تحصیلات عالی همان یک فرزند میسر کنند. وقتی اکثریت خانوادههای جامعه ما این روشهای فرزندداری را در پیش گرفتهاند، دولت نمیتواند با دادن وام و سکه و ... ایدهآلهای خانواده را تامین کند. خانوادههای ما به این نگرش به جایی رسیدهاند که متوجه شدهاند که فرزند، فقط به خورد و خوراک و پوشاک نیاز ندارد و نیازهای دیگری هم دارد که اغلب خانوادهها میخواهند به آن نیازها هم پاسخ بدهند. حتی برای آن گروهی هم که واقعا از نظر اقتصادی مشکل دارند، این روش وام دادن، تنها یک روش مقطعی و مسکنی است و حتما آن پاسخی را که دولت انتظار دارد، نخواهد گرفت.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟